1. مایملک: قسمت مثبت از دارایی شخص را گویند.
2. مباح: چیزی که ترک و فعلش جایز است. ………………..
مشاوره حقوقی رایگان با وکیل خوب دادگستری
- مایملک: قسمت مثبت از دارایی شخص را گویند.
- مباح: چیزی که ترک و فعلش جایز استمباحات: اموالی که ملک اشخاص حقیقی یا حقوقی نباشد.
- مباشر: کسیکه از طرف مالک بطور مستمر اداره اموال او را تصدی میکند.
- مبیع: عین موجود در خارج یا عین کلی در ذمه که بعنوان عوض و به انتظار دریافت عوض معلوم به طرف تملیک میشود.
- متصالح: قبولکننده را در عقد صلح گویند.
- متهم: کسی که فاعل جرم تلقی شده ولی هنوز انتساب جرم به او محرز نشده است.
- مثمن: معوض را در عقد بیع گویند.
- مجرم: کسی که مرتکب جنایت یا جنحه یا خلاف میشود.
- مجنون: کسی که فاقد تشخیص نفع و ضرر و حسن و قبح است.
- محجور:کسی که فاقد عقل و یا رشد و یا کبر باشد.
- محق: کسی که ادعاء او حق است.
- محکوم: کسی که به حکم کیفری یا مدنی یا اداری محکوم شده است.
- محل اقامت: محلی که شخص در آنجا سکونت داشته و مرکز مهم امور او نیز در آنجا باشد.
- مدیون: کسی که بر ذمه او تعهدی به نفع غیر وجود دارد.
- مراهنه: هر نوع برد و باخت و شرط بندی به هر وسیله که صورت گیرد.
- مرور زمان: گذشتن مدتی است که بموجب قانون پس از انقضای آن مدت، دعوی شنیده نمیشود.
- مستشار: عضو محاکم عالی
- مستعیر: کسی که مال غیر را به عاریه میستاند.
- مستغل: اموال غیر منقول که مورد بهرهبرداری است.
- مستغلات: اموال غیر منقولی که مورد بهرهبرداری به توسط مالک آنهاست
- مستودع: مرادف ودیعه گیر
- مشتری: کسی که در عقد بیع قبول عقد میکند و عوض میدهد.
- مصالح: کسی که در عقد صلح ایجاب از ناحیه اوست
- مضاربه: عقدی است که به موجب آن یکی از متعاملین سرمایه میدهد با قید اینکه طرف دیگر با آن تجارت کرده و در سود آن شریک باشند.
- معافیت:عفو از حق به معنی چشمپوشی از حق خود به نفع طرف است
- معاوضه: عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مالی میدهد به عوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ میکند.
- معوض: در عقد معوض مالی که از طرف ایجاب کننده داده میشود معوض نام دارد.
- مقاوله نامه: نوشته حاکی از یک قرارداد بینالمللی را گویند
- ملکیت: رابطهای است حقوقی بین شخص و چیز مادی
- موت فرضی: موتی است که بموجب حکم دادگاه درباره شخصی که غائب مفقودالخبر شده است فرض میشود
- موجر: در اجاره اشیاء صاحب عین مال مورد اجاره را گویند.
- موصی: کسی را گویند که طی وصیت تملیکی مال یا منفعتی از مال خود را برای زمان پس از مرگش به دیگری تملیک میکند
(ن) - نایب: کسی که در امر مخصوصی از طرف شخص که واجد صلاحیت است به او اختیار خاصی داده میشود.
- نحله: هبه
- نقل: سلب مالکیت یک مالک نسبت به مال معین و اعطاء آن به دیگری خواه به رضای مالک باشد و خواه به حکم قانون
(و) - واخواست: اعتراض را گویند
- وارث: کسی که از دیگری مالی را به ارث میبرد.
- وثیقه: مالی است که وام گیرنده تحت یکی از صور قانونی آن را نزد وام دهنده میگذارد.
- وجوب: به معنی لزوم عقد یا ایقاع
- ودیعه: عقدی است که به موجب آن یکنفر مال خود را به دیگری میسپارد برای اینکه آن را مجاناً نگهدارد
- وصیت: اعمال حقوق مدنی از طریق استخلاف
- وکالت:عقدی است که به موجب آن, شخص به دیگری اختیار انجام عملی را به نام و به نفع خود میدهد وکالت دهنده را موکل و وکالت گیرنده را وکیل نامند.
(ه) - هامش: هر نوشته که بصورت تغییر یا اضافه در حاشیه سند درج شود و جزء سند باشد.
- هبه: تملیک عین بدون عوض و بطور منجر.
(ی) - ید: تصرف در مالی را ید گویند.
صدای وکیل پاسخ دهنده به سوالات حقوقیه شما و ارائه دهنده مشاوره رایگان توسط وکیل دادگستری
مطالب مرتبط
امتیاز شما به این مقاله؟!