از مشاوره امروز براتون بگم… با خانمی حدودا 40ساله مشاوره داشتم بنظر با اعتماد به نفس و جسور بود
مشاوره حقوقی رایگان با وکیل خوب دادگستری
از مشاوره امروز براتون بگم… با خانمی حدودا 40ساله مشاوره داشتم بنظر با اعتماد به نفس و جسور بود و اطلاعاتی حقوقی خوبی داشت ابتدا از خودش برایم گفت:
– الان 8-7 ساله جدا شدم پسرم 17سالشه برای تحصیل به خارج فرستادمش؛ آرایشگرم، دو ساله در زمینه خالکوبی (تتو) فعالیت دارم قبل از اونم تو خونه، دستگاه تکثیر سیدی و دیویدی داشتم و به فروشندههای سیدی میفروختم.
سه سال قبل با آقایی به اسم ناصر آشنا شدم… صیغه کردیم؛ متاهله اما مرد خوب و آبرومندیه؛ تو یه اداره دولتی سمتی داره، هیچوقت از جزئیات شغلش، آدرس منزل و محل کارش نپرسیدم و کنجکاوی نکردم فقط هرچی خودش دوست داشت برام میگفت. مثلا خودش بهم گفت که فعالیت آزاد تجاری هم داره و کارش چیه؛ از اول قرار شد چشمداشتی به اموال همدیگه نداشته باشیم هرچند ناصر هم دست و دلبازه و خیلی به من کمک میکنه اما من هم توقعی از اون ندارم.
این مطلبو تا اینجا داشته باشین…
من پارسال برای تعمیر یک وسیله الکترونیک به میدون توپخونه رفتم با تعمیرکار که اسمش محسنه صحبت میکردم که شغل منو جویا شد بعد پرسید آیا برای آقایان هم تتو میکنم که گفتم بله مشکلی نیست... از اینجا زمینه آشنایی و همکاری ما بوجود اومد البته به من پیشنهاد دوستی هم داد که گفتم همسر دارم و ازدواج موقت کردیم و دیگه تموم شد اما ارتباط کاری ادامه داشت… مشتری میآورد و پورسانت میگرفت زرنگ و زبوندار بود خوب مشتری جذب میکرد. در خلال این رفت و آمدها، جسته و گریخته از زندگی من، روابط من با ناصر و موقعیت اجتماعی ناصر اطلاعاتی بدست آورده بود مثلا فهمیده بود که ناصر چه روزهایی پیش من میاد، کارش چیه، متاهله، وضع مالی خوبی داره، ماشین گرونشو دیده و…
یک روز که با ناصر تو خونه بودیم چند نفر از پلیس امنیت زنگ زدن و با حکم قضایی، ریختن تو خونه؛ دنبال دستگاه تکثیر سیدی غیرمجاز بودن... ظاهرا توزیع کنندههای بازداشت شده آدرس منو داده بودن اما من یکسال بیشتر بود که از این کار بیرون اومده بودم دستگاهی نبود و مامورین هم دستشون به چیزی نرسید. پلیسها در حین بازرسی منزل، مدارک شناسائی ناصرو خواستن و هویتش رو بررسی کردن، وقتی فهمیدن همسر صیغهای منه برخورد زشت و بدی باهاش داشتند و اسم و مشخصاتش رو در گزارش ثبت کردن.
این حادثه تاثیر منفی در روحیه ناصر گذاشت خیلی ترسید، بعد از اون کمتر پیش من میومد و بیشتر احتیاط میکرد… مدتی طول کشید تا دوباره به منزل من پا بذاره.
از اون طرف محسن تیز و هفت خط بود بواسطه رفت وآمدهایی هم که به منزل من داشت و مشتری میآورد از این اتفاق باخبر شده بود البته من هم غافل از همه چیز برخی مسایل از جمله ترس و وحشت ناصر رو براش تعریف کرده بودم.
از این داستان چندماهیه میگذره… دو هفته قبل، شب هنگام که ناصر از منزل من خارج میشه باز مامورین نیروی انتظامی جلوش رو میگیرن و اونو تحت بازجویی قرار میدن ناصر هم که ترسو، تجربه قبلی رو هم فراموش نکرده به اونا پیشنهاد رشوه میده و… خلاصه اینکه تو ماشین خودش دوتا چک، یکی پنجاهمیلیونی و یکی هم صدوپنجاه میلیونی براشون میکشه و خودشو خلاص میکنه.
من تازه دو روزه که از موضوع خبردار شدم… با اصرار و التماس به بانک بردمش و در کمال تعجب دیدیم که چک صدوپنجاه میلیونی توسط محسن وصول شده.
الان هم خدمت شما رسیدم که بابت این موضوع شکایت کنیم هرچی به ناصر گفتم همراهم به دفتر شما بیاد قبول نکرد، میخواد از طریق من کمی اخبار و اطلاعات بگیره بعد خودش بیاد…
چند نکته:
– مبلغ چکها واقعیست.
– ناصر به من مراجعه نکرد و کمک نخواست و از نتیجه تلاشهایش با خبر نیستم.
– در این فقره چند جرم باهم واقع شده مثل جعل عنوان و استفاده از پوشش مامورین نیروی انتظامی و از همه بدتر جرم کلاهبرداری؛ چون ملاک جرم شدیدتر است پس عنوان اتهامی کلاهبرداری خواهد بود.
– اگر مجرمین سابقهدار و حرفهای باشند و اقرار نکنند، احتمال اثبات وقوع جرم زیاد نخواهد بود.
– وصول چک توسط محسن مهمترین خطای اوست عجیب است که چنین اشتباه فاحشی را مرتکب شده است.
– برخلاف شانس کم برای شکایت کیفری، شانس استرداد مبلغ چکها در دادگاه حقوقی زیاد است.
– جهت مطالعه بیشتر رجوع کنید به ماده556 قانون مجازات اسلامی و ماده1 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا، اختلاس و کلاهبرداری.
امام حسن مجتبی(ع):
السَّفیه، اَلأَحمقُ فی مالِهِ، اَلمُتهاوَنُ فیعِرضِه.
بیخِرد کسی است که مالش را ابلهانه مصرف میکند و نسبت به آبروی خود سهل انگار است. (بحار، ج ٧٨، ص ١١۵)
#علی_مهاجری
#وکیل_دادگستری
#صدای_وکیل
https://t.me/khateratevakil
صدای وکیل پاسخ دهنده به سوالات حقوقی شما و ارائه دهنده مشاوره رایگان توسط وکیل دادگستری
[/block]