قانونگذار تعریفی از بزه خیانت در امانت بعمل نیاورده لیکن به نظر برخی از حقوقدانان «خیانت در امانت رفتار مجرمانه و مخالف امانت است نسبت به مال منقول که به موجب هرامی و یا عقدی از عقود امانت آور سپرده به مجرم و یا درحکم آن باشد. »و دکتر میرمحمد صادقی این چنین می نویسد: خیانت در امانت عبارت است از استعمال ، تصاحب تلف یا مفقود نمودن توآم با سوء نیت مالی که از طرف مالک یا متصرف قانونی به کسی سپرده شده و بنابر استرداد یا به مصرف معین رسانیدن آن بوده.
صدای وکیل مشاوره حقوقی + تلفن : (6 خط ویژه) 02166567311
معنای اصطلاحی خیانت در امانت – خیانت در امانت و قانون
قانونگذار تعریفی از بزه خیانت در امانت بعمل نیاورده لیکن به نظر برخی از حقوقدانان «خیانت در امانت رفتار مجرمانه و مخالف امانت است نسبت به مال منقول که به موجب هرامی و یا عقدی از عقود امانت آور سپرده به مجرم و یا درحکم آن باشد. »و دکتر میرمحمد صادقی این چنین می نویسد: خیانت در امانت عبارت است از استعمال ، تصاحب تلف یا مفقود نمودن توآم با سوء نیت مالی که از طرف مالک یا متصرف قانونی به کسی سپرده شده و بنابر استرداد یا به مصرف معین رسانیدن آن بوده.
عناصر تشکیل دهنده جرم خیانت در امانت
جرم خیانت در امانت از سه عنصر: قانونی، مادی، معنوی تشکیل شدهاست.
أ. عنصر قانونی جرم
عنصر قانونی جرم خیانت در امانت ماده ۶۷۴ ق.م.ا مصوب ۱۳۷۵ میباشد.
ب. عنصر مادی جرم
همانگونه که بعضی از حقوقدانان، عنصر مادی را متشکل از سه جزء رفتار فیزیکی ، شرایط، و نتیجه حاصله می¬دانند ،
رکن مادی جرم خیانت درامانت عبارتست از:
۱. رفتار فیزیکی
رفتار فیزیکی جرم خیانت در امانت عبارتست از استعمال، تصاحب، تلف و مفقود کردن مال مورد امانت که در ماده ۶۷۴ بدان اشاره گردیده¬است. اگرچه به نظر برخی از حقوقدانان تمامی این صور از طریق فعل محقق است و ترک فعل نمیتواند عنصر مادی جرم موضوع این ماده باشد؛ لیکن به نظر می¬رسد که در مواردی بخصوص تلف مال مورد امانت، ترک فعل نیز می تواند موضوع این ماده باشد.
در نظام حقوقی، لطمه زدن به اموال و اسناد دولتی نه تنها موجب مسئولیت مدنی میشود بلکه موجب مسئولیت کیفری نیز خواهد شد. از این رو لطمه زدن به اموال یا اسناد دولتی موجب نقض مالکیت عمومی در جامعه میگردد. جرم خیانت در امانت همانند سایر جرائم علیه اموال از قدیم الایام در جوامع انسانی جاری بوده و همواره کسانی اقدام به تضررسایر افراد ساده اندیش کرده و موجبات هتک اخلاص اعتماد و اطمینان مردم را فراهم آوردند. دین مبین اسلامی نیز جرم مذکور را مدنظر قرارداده و آن را در زمره گناهان کبیره محسوب میدارد چنانچه در قرآن مجید آیات متعددی به این امر اختصاص یافته است که ذیلاً به نمونهای از آن اشاره می شود. »آیه ۵۸ سوره نساء می فرماید : خداوند به شما امر می کند که امانتها را به صاحبانشان بازگردانید.«آنچه در این نوشتار می آید در خصوص خیانت در امانت توسط کارکنان و کارمندان دولت و بطور کلی تقسیم بندی این جرم به ترتیب ذیل میباشد
وفای به عهد و امانتداری
یکی از محورهای اخلاق اجتماعی اسلام مسئله امانتداری است؛ که هم عقل و فکر ما اهمیت این موضوع را در روابط اجتماعی میفهمد و هم ائمه طاهرین در آیات و روایات بر مسئله امانتداری تأکید زیادی کردهاند.
در نقطه مقابل امانتداری، خیانتدرامانت است که جزء رذایل اخلاقی است.
کلمه ایمان و امانت از واژه امن مشتق شدهاند که به معنی آرامش، اعتماد و امنیت است.
معنی امانت این است که کسی چیزی را برای حفظ آن به دیگری میسپارد؛ و کسی که از آن چیز درست سیانت میکند امین است و آن چیز هم امانتی است که در میان فرد امانتگذار و امانت گیر وجود دارد.
عمده امانت این است که کسی به انسان در حفظ یک مال یا در مصرف آن همانطور که خود شخص مقرر کرده است، اعتماد کند.
امانتهای شخصی
شخصی چیزی را به کسی بدهد که آن را نگه دارد؛ و مورد امانت آن چیزی است که برای حراست از آن به دیگری سپرده شده است.
شخصی مال یا چیزی را به کسی میدهد که به یک نحو معینی از آن مصرف کند، مثلاً مالی به او میدهد که به دیگری برساند.
گاهی امانت از مال، نقد و پول عبور میکند، مثلاً امین گرفتن معلم یا کسی که به فرزندش آموزش میدهد و فرزند خود را به او میسپارد برای اینکه او را تربیت کند و به او چیزی آموزش دهد.
اینها یک نوع امانتگذاریهای فردی است؛ که شخص در مال، خانه و فرزند خود و در اداره یا کار شخصی خود به دیگری اعتماد میکند و آن شخص هم زیر بار اعتماد او میرود.
امانتهای اجتماعی
اینکه جامعه یا افرادی حکومت را به کسی میسپارند، با کسی بیعت میکنند، به کسی رأی میدهند، مدیری را انتخاب میکنند یا اینکه حکومت و حاکمیت فردی را بهعنوان استاندار و فرماندار و مدیر یک ادارهای انتخاب میکند که یک نوع امانت سپاری است.
امانتهای اجتماعی یعنی در مشاغل و مناصبی برای اداره جامعه، تصدی شغلها و مناصب و کارهای عمومی، حکومت و مردم به افرادی و گروهی اعتماد کرده و کارهای مشخصی را به او میسپارند.
امانتهای الهی
امانتهایی است که خداوند به انسان اعتماد کرده و چیزی را در اختیار او قرار داده است.
همه نعم الهی و همه آنچه خداوند در اختیار ما نهاده است از مال، مقام، عمر، جوانی، زندگی و هر آنچه در اختیار ما است و خداوند برای ما آفریده است همه امانتهای خداوند است.
یعنی خداوند آنها را بیجهت در اختیار بشر نگذاشته و عالم را یک محل بازی قرار نداده است. در دل امانت یک مسئولیت است. خداوند چیزهایی را به ما سپرده است که آنطور که او میخواهد و برای کمال و ترقی ما سودمند است، آنها را به کار بگیریم.
در این معنا همه عالم حتی وجود و اعضا و جوارح ما امانت خداوند است.
امانتهای خاص الهی
پیامبر (ص)، امام، ولایت، قرآن، نماز و تعالیم ویژهای که خداوند مقرر کرده و نعمتهای خاصی که خداوند برای سعادت، رستگاری، کمال و ارتقای مادی در اختیار ما قرار داده است، امانتهای خاص خداوند است.
در قرآن، امانت گاهی به معنای عام و گاهی در معنای خاص به کار میرود.
ما امانت خود را بر آسمانها و زمین عرضه کردیم، آسمان و زمین و جهان و گیتی با همه عظمت خود از پذیرش این امانت عاجز ماند.
انسان موجودی است که قالب او بهظاهر ریزتر از آسمانها، زمین، کرات، کهکشانهای بزرگ و بسیاری از موجودات عالم است ولی در او یک جسارت و توانایی و قدرتی بود که زیر بار این امانت رفت.
در منطق دینی همه عالم امانت خدا است؛ و اسلام بر امانتهای شخصی و فردی هم تأکید دارد.
یک انسان کامل و متعهد کسی است که خود را چنان پرورش داده که بر امانتهای چهارگانه پایبند باشد؛ و در امانت خیانت نکند.
صدای وکیل مشاوره حقوقی – تلفن : (6 خط ویژه) 02166567311