سهم: حصه شریک در مال الشرکه
سهو: غفلت از چیزی بطوری که با کوچکترین یادآوری متنبه گردد. هر سهوی اشتباه است ولی هر اشتباهی سهو نیست. ……………….
مشاوره حقوقی رایگان با وکیل خوب دادگستری
سهم: حصه شریک در مال الشرکه
سهو: غفلت از چیزی بطوری که با کوچکترین یادآوری متنبه گردد. هر سهوی اشتباه است ولی هر اشتباهی سهو نیست.
(ش)
شارع: قانونگذار و مقنن
شاکیکسیکه از دست دیگری به یکی از مقامات رسمی مرجع شکایت، تظلم شفاهی یا کتبی میکند.
شاهد: کسیکه شاهدت بر امری میدهد.
شبه عقد: عبارت است از یک عمل ارادی که قانون آن را منع ننموده و بدون اینکه عقدی منعقد گردد ایجاد تعهد در مقابل غیر نماید.
شخص: کسی که موضع حق قرار گیرد مانند انسان و شرکت تجاری
شخص حقوقی: عبارت است از گروهی از افراد انسان یا منفعتی از منافع عمومی
شخص حقیقی: به معنی شخص طبیعی است.
شخص طبیعی: اشخاص انسانی را گویند که موضوع حق و تکلیف میباشند.
شرط: امری است محتمل الوقوع در آینده که طرفین عقد یا ایقاع کننده، حدوث اثر حقوقی عقد یا ایقاع را متوقف بر حدوث آن امر محتمل الوقوع نماید.
شرع: به معنی قانون است.
شرکت: اجتماع حقوق چند مالک در شیئی معین به نحواشاعه
شریک: کشی که با یک یا چند نفر دیگر در شیئی یا اشیاء معینی به نحو اشاعه ذیحق است.
(ص)
صحت: یک عمل حقوقی است و عبارت از مطابقت آن عمل با شرایط قانونی میباشد.
صداق: مهر
صراف: بازرگانی که معاملات پولی میکند.
صغیر: کسی که به سن 18 سال تمام نرسیده باشد.
صلح: عقدی است که در آن طرفین توافق بر امری از امور کنند بدون اینکه توافق آنها معنون به عنوان یکی از عناوین معروف عقود باشد.
صیغه: در عقود وایقاعات تشریفاتی الفاظ معین را گویند که عقد یا ایقاع بدون آن الفاظ درست نیست.
(ض)
ضامن: متعهد در عقد ضمان را گویند
ضمان: به معنی عقد ضمان است و عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است به عهده بگیرد.
(ط)
طلب: تعهدی که بر ذمه شخصی به نفع کسی وجود دارد
(ظ)
ظهرنویس: عبارت است از اینکه دارنده سند دین و مخصوصاً تجاری در پشت سند دستور یا اذن میدهد که سند را به شخص دیگری بدهد.
(ع)
عدالت: یعنی ترک جرایم بزرگ و اصرار نورزیدن بر جرایم کوچک و رعایت مروت
عرف: چیزی که در ذهن شناخته شده و مأنوس و مقبول خردمندان است عطف قانون به ما سبق: یعنی حکومت قانون نسبت به وقایعی قبل از تاریخ وضع و نشر آن
عقد: تعهد یک طرف بر قبول امری که مورد قبول طرف دیگر باشد.
علت: امری است که به محض وقوع آن چیز دیگری بدون اینکه تأخیری رخ دهد به دنبال آن واقع شود.
عوض: در معاملات معوض هر یک از دو موضوع مورد معامله را عوض نامند.
عین: اشیاء مادی مستقل
(غ)
غش: از جرایم مربوط به تقلب در کسب است.
غصب: تصرف در مال غیر به نحو عدوان
غیر منقول: مالی که از جائی به جائی قابل انتقال نباشد مانند زمین و معدن
(ق)
قرار: نوعی رأی است، تصمیم دادگاه در امر ترافع
قرارداد: عقود عهدی و تکمیلی و مالی و غیر مالی و معوض و غیر معوض است.
قرض: عقدی است که بموجب آن یکی از طرفین عقد مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک میکند که طرف او مثل آن را از حیث مقدار و جنس و وصف رد نماید.
قرضه: سندی است حاکی از وجود مبلغی طلب دارنده آن از موسسه صادر کننده آن
قسم: گواه گرفتن یکی از مقدسات بر صدق اظهار خود.
قصد: مصمم شدن به انجام یک عمل حقوقی از قبیل اقرار، بیع و غیره.
قولنامه: نوشتهای غالباً عادی حاکی از توافق بر واقع ساختن عقدی در مورد معینی که ضمانت اجراء تخلف از آن است.
قیم: نماینده قانونی محجور که از طرف مقامات صلاحیتدار قضایی در صورت نبودن ولی قهری و وصی او تعیین میشود.
(ک)
کیفر:عقوبت و مجازات برای کسی که خلاف قانون یا اخلاق یا عرف و عادت رفتار کرده و مرتکب عمل شده باشد.
(گ)
گرو: مرادف رهن است و گرو دهنده راهن است و گروگیر مرتهن است و گروگان عین مرهونه را گویند.
(ل)
لایحه: طرح
م
مؤجل: تعهدی که انجام دادن مشروط به رسیدن اجل معین باشد.
مأجور: به معنی عین مستأجره استعمال شده است.
مؤسس: کسی که سازمان یا کار یا گروهی را بوجود میآورد.
ماترک: مالی که با فوت مالک آن و بحکم قانون به وارث تعلق گیرد.
مالک: صاحب ملک، صاحب مال غیرمنقول، صاحب اراضی، صاحب سرمایه در عقد مضاربه
مالکیت: حق استعمال و بهرهبرداری و انتقال یک چیز به هر صورت مگر در مواردی که قانون استثنا کرده باشد.
صدای وکیل پاسخ دهنده به سوالات حقوقیه شما و ارائه دهنده مشاوره رایگان توسط وکیل دادگستری