اگر چه نکاح یا ازدواج، از نظر طبیعی یک ضرورت و از نظر شرعی یک تکلیف است، اما لوازمی دارد که خواسته یا ناخواسته آثار و پیامدهای مطلوب یا نامطلوب برجای خواهد گذاشت. یکی از لوازم نکاح، ترتبامور مالی برآن است که برجستهترین موارد آن، مهریه و نفقه است. شریعت مقدس اسلام با توجه به مصلحت نهفته در احکام، مهریه و نفقه را از لوازم ضروری عقد نکاح دانسته و پرداخت آن را بر شوهر واجب نموده است. هرچند وجوب مهر هم در عقد دایم وهم در عقد موقت مورد تاکید قرار گرفته است، اما لزوم پرداخت نفقه، تنها به عقد دایم اختصاص دارد……
اگر چه نکاح یا ازدواج، از نظر طبیعی یک ضرورت و از نظر شرعی یک تکلیف است، اما لوازمی دارد که خواسته یا ناخواسته آثار و پیامدهای مطلوب یا نامطلوب برجای خواهد گذاشت. یکی از لوازم نکاح، ترتبامور مالی برآن است که برجستهترین موارد آن، مهریه و نفقه است. شریعت مقدس اسلام با توجه به مصلحت نهفته در احکام، مهریه و نفقه را از لوازم ضروری عقد نکاح دانسته و پرداخت آن را بر شوهر واجب نموده است. هرچند وجوب مهر هم در عقد دایم وهم در عقد موقت مورد تاکید قرار گرفته است، اما لزوم پرداخت نفقه، تنها به عقد دایم اختصاص دارد.
براین اساس، پرداخت مهریه و نفقه، وظیفه و تکلیف شوهر و دریافت آن حق همسر(زن) است و از این رو، صورت مطلوب و حالت ایدهآل قضیه آن است که شوهر با گشاده رویی و رضایت خاطر از عهده این مسؤلیت برآید و حق همسرش را ادا نماید. ولی واقعیتهای عینی و آنچه در عمل اتفاق می افتد، حکایت از آن دارد که در مواقعی، شوهر نمیتواند از پس این مهم برآید و وظیفه خویش را به نحو مطلوب انجام دهد. به عبارت دیگر، وضعیت نامطلوب زندگی و حدوث وقایع و عوامل گوناگون موجب میشود تا مرد نتواند مهریه همسر و یا بالاتر از آن، نفقه او را بپردازد. در این موارد است که تنگدستی و فقر شوهر منشا اختلافات نسبتاً دامنه داری می گردد؛ به طوری که مرد از پرداخت مهریه یا نفقه اظهار عجز و درماندگی مینمایداما زن، بر مطالبه حق مشروع خود پای می فشارد. درست در اثر همین مسأله یعنی اعسار زوج و اصرار زوجه است که حوادث نا محتمل و عواقب ناخوشایندی که در آغازین روزهای زندگی، تصور آن هم نمی رفت، به وقوع میپیوندد و ممکن است تا از هم پاشیدن شیرازه زندگی خانوادگی زن و شوهر و بههم خوردن روابط حسنه دو خانواده ادامه یابد.
نوشتار حاضر می کوشد به دور از کش و قوسهای قضایی و اجتماعی مترتب بر این مسأله، تنها در پرتو آرای فقهی و نظریات حقوقی، ابعاد و زوایای آن را به بحث بگذارد.
اعسار اولیه
اعسار از ریشه «عسر» از نظر لغوی به معنای تنگدستی و ناتوانی مالی، عدم قدرت بر ادای دیون یا ناتوانی در پرداخت حقوق مالی است که بر ذمّه کسی ثابت است. این واژه در فقه و حقوق نیز با همین معنا به کار میرود و هر گاه در این عرصه، از اعسار و معسر سخن به میان میآید، مراد از آن تنگدستی و ناتوانی در پرداخت حقوق مالی و دیون است.
از آنجا که نکاح مستلزم برخیامور مالی می باشد، ممکن است این سوال مطرح شود که آیا قدرت مالی و توانگری خواستگار یا شوهر در زمان ازدواج شرط است ؟ به عبارت دیگر، با توجه به این که در نکاح، پرداخت مهریه و نفقه بر مرد واجب و زن مستحق آن است، آیا میتوان گفت، همانگونه که همتایی زن و مرد در خصلتهای فردی، ویژگیهای اخلاقی، موقعیتهای خانوادگی و اجتماعی وامثال آن منظور می شود، آیا توان مالی شوهر یا خواستگار نیز باید مد نظر قرار گیرد، تا زن، در آینده به خاطر مخارج زندگی در تنگنا و مضیقه واقع نشود؟
در پاسخ به این پرسش، دو نظریه قابل طرح و بررسی می باشد:
الف. برخی از صاحب نظران، قدرت مالی شوهر را شرط می دانند و برای توجیه نظر خویش به اینامور استدلال می نمایند:
1. قرآن مجید می فرماید: «و من لم یستطع منکم طولاً ان ینکح المحصنات المؤمنات فمن ما ملکت ایمانکم من فتیاتکم المؤمنات… و آنهایی که توانایی ازدواج با زنان آزاد پاکدامن را ندارید، می توانید با زنان پاکدامن از بردگانی که در اختیار دارید، ازدواج کنید… (نساء/25)
2. حضرت رسول اکرم(ص) در جواب خانمی به نام فاطمه بنت قیس که از خواستگاری فردی به نام معاویه به آن حضرت خبر داد، فرمود: «انّ معاویه صعلوکٌ لا مال له». معاویه فقیر است و چیزی ندارد.
3. با توجه به این که ناتوانی مرد و تنگدستی او موجب زیان زن می شود و ضرر و زیان در شریعت نفی شده است، پس مرد، باید از نظر مالی توانمند باشد. همچنانکه فقر و تنگدستی از نظر عرفی نیز، نقص به شمار میآید
4. نکاح و ازدواج یکامر مقطعی و گذرا نیست که بتوان از این مسأله گذشت، بلکه یکامر پایدار و ثابت است که دوام و بقای آن در گرو نفقه است.
ب. اکثر فقیهان و دانشمندان براین باورند که قدرت مالی، شرط همتایی زن و مرد نمی باشد. زیرا:
1. قرآن کریم می فرماید:«و انکحوا الایامی منکم والصّالحین من عبادکم وامآئکم ان یکونوا فقرآء یغنهم الله من فضله… مردان و زنان بی همسر و نیز غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را همسر دهید؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز می گرداند…(نور/32) یا در جای دیگر می فرماید: انّ مع العسر یسراً. به یقین با هر سختی، آسانی است. (انشراح/6)
2. روایات عامی که در مورد کفو و همتا بودن مردان و زنان مومن نسبت به یکدیگر وارد شده است، غالباً براین نکته تاکید دارند که در همتا بودن، آنچه اهمیت دارد، دین و اخلاق نیکو است نه چیز دیگر. چنانکه جریان تزویج زلفا و جویبر توسط حضرت رسول اکرم(ص) برجستهترین مصداق و برازندهترین شاهد این مسأله می باشد.
بنابراین، عدم اشتراط قدرت و تمکن مالی شوهر در ازدواج، نزدیکتر به اصول و قواعد مذهب میباشد و آیه بیست وپنجم سوره نساء یا از باب ارشاد است و یا تنها به مهریه اختصاص دارد. یعنی یا صرفاً یک توصیه است نه تعیین تکلیف، یا به خاطر این که مهریه زنان آزاد بیش از توان افراد تنگدست بوده است، آیه شریفه به آنان سفارش می کند، اگر نمی توانند با زنان آزاد ازدواج کنند، با کنیزان و بردگان ازدواج نمایند.
از آن گذشته، اغلب افراد در آغاز، فاقد دارایی و تمکن مالیاند و به مرور زمان، پس از کسب و کار و تامین درآمد، صاحب دارایی و مکنت مالی میشوند. از این جهت، اصل و قاعده اولیه نسبت به تمام افراد، اعسار است و احتمال این که کسی از ابتدا و از بدو تولد، دارای تمکن مالی باشد، بسیار ضعیف است.