1. استشهاد: دعوت به شهادت در ورقه عادی یا رسمی را گویند.
2. استعداء: اقامه دعوی را گویند. ………………
مشاوره حقوقی رایگان با وکیل خوب دادگستری
- استشهاد: دعوت به شهادت در ورقه عادی یا رسمی را گویند
- استعداء: اقامه دعوی را گویند.
- استعفا: عملی که به موجب آن شخصی که در موسسه دولتی یا ملتی یا وابسته به دولت سمتی را دارا میباشد تقاضای ترک آن سمت را مینماید.
- استعمال: در حقوق اداری اسلام به معنی استخدام به کار میرود.
- استقراء: بررسی جزئیات مربوط به یک کل بمنظور استخراج قاعده کلی که مشترک بین آن جزئیات باشد
- استنابه: عمل حقوقی که بموجب استنطاق: تحقیق از متهم راجع به مورد اتهام از طرف مأمور صلاحیتدار قضایی.
- استیفاء: استفاده از کار یا مال دیگری با رضای او
- استیمان: مطالبه مالی بعنوان امانت
- استیناف: پژوهش
- استعاط: از بین بردن حقی به توسط صاحب حق
- اسناد رسمی: اسنادی که در اداره ثبت اسناد و املاک یا دفاتر اسناد رسمی یا نزد سایر مأموران رسمی در حدود صلاحیت آنان و برابر مقررات قانونی تنظیم شده باشد.
- اشاعه: اجتماع حقوق چند نفر بر مال معین
- اصل انتقال حقوق: هر حقی قابل انتقال به غیر است جز آنچه قانون آن را غیرقابل انتقال بداند.
- اعاده اعتبار: بازگشت تاجر ورشکسته به موجب حکم دادگاه به اعتبار بازرگانی خود.
- اعاده حیثیت: بازگشت به اهلیتی که شخص به علتی آن را از دست داده است.
- اعتراض: در لغت به معنی منع و جلو کسی یا چیزی را گرفتن است
- اعراض: چشم پوشیدن مالک است از مال خود
- اعیان: جمع کلمه عین است و عین به معنی مالی است که دارای جرم و ابعاد میباشد اعیان در مقابل منافع و حقوق استعمال میشود.
- اعیانی: در مقابل عرصه استعمال میشود و عرصه به زمین مملوک گفته میشود و اعیانی، اموال غیر منقول موجود روی آن زمین را گویند.
- افلاس: صفت مفلس است و بجها ورشکستگی به کار میرود.
- اقاله: بهم زدن عقد لازم است به تراضی یکدیگر آن را تفاسخ و تقایل نیز مینامند.
- اقامه دعوی: طرح دعوی در مرجع صلاحیتدار مدنی یا کیفری یا اداری
- اقرار: عبارت است از اخبار بحقی بنفع غیر و به زیان خود.
- اقطاعات: جمع اقطاعه است و آن قطعهای است از اراضی مواد که امام یا نایب او در اختیار کسی میگذارد که او آن را مورد انتفاع خود قرار دهد.
- اکراه: عملی است تهدیدآمیز از طرف کسی نسبت به دیگری به منظور تحقق بخشیدن عمل حقوقی مورد نظر اکراه کننده
- التزام: مترادف تعهد و تعهد کردن است.
- الزام: در لغت به معنی اجبار است.
- امانت: مال مورد ودیعه را گویند.
- اناطه: حالت توقف رسیدگی و اظهار نظر یک دادگاه بر ثبوت امر دیگری در دادگاه دیگر.
- انتقال:زوال مالکیت مالک نسبت به مال معین به نفع مالک جدید.
- انحلال: در معنی از بین رفتن یک موسسه رسمی
- انفال: اموالی است که به موجب قانون متعلق به شخص اول اسلام میباشد.
- انفساخ: انحلال قهری عقد را گویند.
- انکار: در اصطلاح آئین دادرسی مدنی کسی که سندی علیه او ابراز شود و او مهر یا امضاء یا اثر انگشت منتسب به خود را نفی کند و آنها را از خود نداند این عمل را انکار گویند.
- اهل: غیر محجور را اهل میگویند و در لغت به معنی شایسته آمده است.
- اهلیت: صفت کسی است که دارای جنون، سفه،صفر، ورشکستگی و سایر موانع محرومیت از حقوق باشد.
- ایفاء: در مورد پرداخت دین به کار میرود.
- ایقاع: عملی است تضایی و یکطرفی که به صرف قصد انشا،و رضای یکطرف منشأ اثر حقوقی شود.
(ب) - باطل: هر عمل حقوقی که مخالف مقررات قانونی بوده باشد.
- بدهکار: کسی که در ذمه او تعهدی به نفع غیر وجود دارد.
- برات: سندی است تجارتی که بوسیله آن شخصی که محیل نامیده میشود به شخصی که محال علیه نامیده میشود حواله میدهد که مبلغی در وجه شخص ثالث بپردازد.
- بستانکار: کسی که به نفع او تعهدی بر ذمه دیگری وجود دارد.
- بنچاق:اسناد راجع به مالکیت یا نقل و انتقال سابق بر معاملهای که فعلاً انجام میگیرد.
- بیع: تملیک عین است به عوض معلوم
- بیع سلف: مترادف بیع سلم است و آن بیعی است که ثمن حال و مبیع مؤجل باشد.
- بیع مؤجل: بیع نسیه
- بیع محاباتی: بیع به کمتر از ثمنالمثل را که عالماً عامداً صورت گرفته باشد را گویند.
(پ) - پرداخت: اجراء تعهدی که موضوع آن وجه نقد باشد.
- پروتکل: صورت جلسات مجالس سیاسی که برای مذاکره و رسیدگی در امری منعقد شده باشد.
(ت) - تأسیس: یعنی پی نهادن و ایجاد نمودن. به معنی وضع قانونی است که در معرف و عادت وجود نداشته است.
صدای وکیل پاسخ دهنده به سوالات حقوقیه شما و ارائه دهنده مشاوره رایگان توسط وکیل دادگستری
مطالب مرتبط
امتیاز شما به این مقاله؟!